حدیث

مطلب شماره یک

توسط مرتضی نظری
مطلب شماره یک
دور قبلی که آمل برف شدید اومد (این‌دوره نه چند سال پیش، موقعی که راهنمایی بودم!) من خیلی کوچیک بودم، به عبارتی خیلی کوچیکتر از الان خودم بودم :دی، یادم میاد قبل برف تو باغچه خونمون سبزیجات کاشتیم، منم خیلی دوست داشتم یه چیزی بکارم توی باغچمون برای همین مساحت کمی از باغچه رو مادرم داد به من تا هرچی که دوست داشتم بکارم! من هم کاهو و سیبزمینی کاشتم (از همون هایی که مادرم داشت رو یکم برای خودم گرفتم!). خب طبیعاتا بعد کاشت، داشتی هم بایستی وجود داشته باشه، با همون ایمان صادقانه‌ای که در کودکی داشتم یه ظرف نوشابه 1.5 لیتری گرفتم و توش یکم آب ریختم و نشتسم به اون هرچی سوره و ذکر رو که از حفظ بودم به آب دمیدن شاید یه نیم ساعتی هم داشتم فقط به آب سوره های قرآن و ذکر های الهی میدمیدم بعدش رفتم این آب دمیده شده رو پای سبزیجات خودم ریختم... چند وقت بعدش برف اومد اونم نه 1 سانت نه 2 سانت نه 0.5 متر نه 1 متر! بلکه 1.5 متر برف اومد... شدت برف اونقدر بالا بود که حتی سال بعد هم درخت ها میوه ندادن! چه برسه به چهارتا دونه بوته کاهو و سیب‌زمینی!
access_time ۲۴ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۵۴ mode_comment ۵ نظر favorite_border ۱